مطلب (MATLAB) نام یکی از نرم افزارهای رایانهای برای انجام محاسبات ریاضی است. واژهٔ مطلب هم به معنی محیط محاسبات رقمی و هم به معنی خود زبان برنامهنویسی مربوطهاست که از ترکیب دو واژهٔ ایجاد شدهاست. این نام حاکی از رویکرد ماتریس محور برنامه است، که در آن حتی اعداد منفرد هم به عنوان ماتریس در نظر گرفته میشوند.
مطلب (MATLAB) نام یکی از نرم افزارهای رایانهای برای انجام محاسبات ریاضی است. واژهٔ مطلب هم به معنی محیط محاسبات رقمی و هم به معنی خود زبان برنامهنویسی مربوطهاست که از ترکیب دو واژهٔ ایجاد شدهاست. این نام حاکی از رویکرد ماتریس محور برنامه است، که در آن حتی اعداد منفرد هم به عنوان ماتریس در نظر گرفته میشوند.
عناوین ماهنامه بانک دکوراسیون:
- بتن شفاف چیست؟
-دیوار تعرفه و دغدغه فعالان صنعت چوب
-خانه، دنیای کوچک ما ...
-نکاتی در مورد اتاق خواب
-اسپری ویژه نقاشان
-پریزهایی با سیم های طویل
-نسل جدید لامپ های کم مصرف
-مبلی در خانه اشراف
-نمایشگاه مبل شریف، نمایندگی شماره یک شرکت کمجا چوب
-گروه صنایع چوب وندار (کفیلی)
-تیله نو، معماری و دکوراسیون داخلی
-لوتوس گرافیک، طراحی تا چاپ
-سورن، کارگاه تخصصی چوب
-بلکا، بهترین جایگزین رنگ و کاغذ دیواری
-بانک دکوراسیون، تنها بانک جامع اطلاعات دکوراسیون ایران
- ماشین آلات KBM
-پلکان طلایی
-مهندسی کاریان
-ناتورال بوند، برترین در تکنولوژی مدرن ساختمانی ترکیه
-درنما، با بیش از چهل سال سابقه در تولید همچون گذشته به کیفیت و نوآوری می اندیشد
-کیمیا، بازرگانی درویش
-و...
نام کامل کتاب : بوف کور
نویسنده : صادق هدایت
زبان : فارسی
تعداد صفحات : 92
قالب کتاب: PDF
توضیحات:
بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت نویسنده معاصر ایرانی، رمانی کوتاه و از شاهکارهای ادبیات سدهٔ ۲۰ است.
این رمان به سبک فراواقع نوشته شده و تکگویی یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی است. این کتاب تاکنون از فارسی به چندین زبان از جمله انگلیسی و فرانسه ترجمه شدهاست.
بخشی از داستان کتاب به طور خلاصه :
دختر درست در مقابل من واقع شده بود، ولی بنظر می آمد که هیچ متوجه اطراف خودش نمی شد. نگاه می کرد، بی آنکه نگاه کرده باشد؛ لبخند مدهوشانه و بی اراده ای کنار لبش خشک شده بود، مثل اینکه بفکر شخص غایبی بوده باشد - از آنجا بود که چشمهای مهیب افسونگر، چشمهایی که مثل این بود که بانسان سرزنش تلخی می زند، چشمهای مضطرب، متعجب، تهدیدکننده و وعده دهندهء او را دیدم و پرتو زندگی من روی این گویهای براق پرمعنی ممزوج و در ته آن جذب شد - این آینهء جذاب همهء هستی مرا تا آنجاییکه فکر بشر عاجز است بخودش می کشید - چشمهای مورب رکمنی که یک فروغ ماوراء طبیعی و مست کننده داشت، در عین حال یترسانید و جذب می کرد، مثل اینکه با چشمهایش مناظر ترسناک و ماوراء بیعی دیده بود که هر کسی نمی توانست ببیند؛ گونه های برجسته، پیشانی بلند، ابروهای باریک به هم پیوسته، لبهای گوشتالوی نیمه باز، لبهاییکه ثل این بود تازه از یک بوسهء گرم طولانی جدا شده ولی هنوز سیر نشده ود. موهای ژولیدهء سیاه و نامرتب دور صورت مهتابی او را گرفته بود و یک رشته از آن روی شقیقه اش چسبیده بود - لطافت اعضا و بی اعتنایی اثیری حرکاتش از سستی و موقتی بودن او حکایت می کرد، فقط یک دختر رقاص بتکدهء هند ممکن بود حرکات موزون او را داشته باشد.