Sherlock Gnomes انیمیشنی جذاب و سه بعدی کارگردانی شده توسط Stenenson می باشد که با نام Gnomeo & Juliet 2: Sherlock Gnomes نیز شناخته می شود. این انیمیشن در 24 March سال 2018 منتشر شد و موفقیت های چشم گیری را توانست کسب کند. شرلوک نومز و همکارش واتسون نوم به سمت موزه هجوم می برند در حالی که دشمن خونی آن ها به نام موریارتی نوم های دیگر را به عنوان گروگان گرفته است و تصمیم دارد آن ها را له کند. پس از نبردی مختصر موریارتی شکست می خورد و توسط اسکلت دایناسوری غول پیکر له می گردد. در همین بین نومئو و ژولیت و همینطور دیگر نوم ها به سمت لندن در حال حرکت هستند. جایی که نومئو و ژولیت قرار است به عنوان لیدرهای جدید باغ معرفی شوند. نومئو برای جست و جوی گلی به خارج از خانه می رود اما گرفتار می شود. پس از بحثی مختصر با ژولیت متوجه می شوند که خبری از دیگر نوم ها نیست. شرلوک و واتسون خود را در صحنه برای بررسی سرنخ ها نشان می دهد. شرلوک سرنخی را بررسی می کند که از موریارتی بدست آورده است. فردی که هنوز بنا به تصور او زنده باقی مانده است. پس از کمی تفکر او نتیجه می گیرد که این سرنخ آن ها را به سوی Chinatown هدایت می کند. پس از مواجه شدن با تعدادی Maneki-nekos، آن ها سرنخ بعدی را نیز می یابند. گروه آن ها تقسیم می شود و کمی بعد واتسون توسط سنگ Gargoyle کشته می شود و اسباب ناراحتی گروه را فراهم می کند.
The Son of Bigfoot که با نام Bigfoot Junior نیز شناخته می شود محصول مشترکی از فرانسه و بلژیک می باشد که توسط Ben Stassen کارگردانی شده است. با انتشار، این انیمیشن نقد های مثبتی را دریافت کرد و به میزان 50 میلیون دلار درآمدزایی کرد در حالی که تنها 20 میلیون دلار به عنوان بودجه برای آن خرج شده بود. پسری جوان به نام Adam Harrison وارد ماموریتی حماسی و شجاعانه می شود تا اسرار پدر خود که برای مدتی طولانی ناپدید شده را بیابد. پس از این که سر انجام او را می یابد متوجه می شود که پدرش همان پاگنده افسانه ای است.
او برای مدتی طولانی در اعماق جنگل پنهان شده است تا خود و خانواده اش را از شر HairCo در امان نگه دارد. شرکت بسیار بزرگی که توسط Wallace Eastman اداره می شود، فردی که به دنبال انجام آزمایشهای علمی با DNA ویژه خانواده Adam است. در حالی که پدر و پسر می خواهند مدت زمانی که از یک دیگر دور بوده اند را جبران کنند، Adam نیز متوجه می شود که قدرت های فراطبیعی مانند داشتن پاهایی بزرگ مثل پدرش دارد. Adam می تواند صداهای فراصوتی را بشنود و با سرعت بسیار بالیی شروع به دویدن کند. قدرت دیگر او صحبت با حیوانات مختلف می باشد. در حالی که Adam و پدرش سرگرم هستند خبر ندارند که Eastman راه خود را به تدریج با استفاده از ردپاهای Adam پیدا می کند. این انیمیشن جذاب موفق به کسب امتیاز 6.1 از 10 در IMDb شد و در Rotten tomatoes 74% رضایت از کاربران را کسب کرد.
Isle of Dogs 2018 توسط wes anderson نوشته و کارگردانی شد. در جهان آخرالزمانی ژاپن ویروس آنفولانزا در در بین سگ ها گسترش یافته است. شهردار شهر Megasaki فرمان راندن تمام سگ ها به جزیره زباله ها را می دهد، با وجود این که دانشمندی به نام Watanabe اصرار به نزدیک بودن یافتن درمانی در این زمینه و لغو فرمان می کند، شهردار به حرف او گوش نمی دهد. Spots اولین سگی است که اخراج می شود و آتاری صاحب آن است. 6 ماه بعد، آتاری هواپیمایی را می دزدد و به به سرزمین زباله ها سفر می کند تا Spot را بیابد.
Isle of Dogs 2018 پس از سقوطی خطرناک، آتاری توسط سگ های آنجا نجات داده می شود که توسط سگی سیاه رنگ به نام Chief رهبری می شوند. این دسته تصمیم می گیرند که به آتاری کمک کنند تا Spots را بیابد، با وجود این که رئیس آن ها سگ سیاه رنگ مخالف هرگونه همکاری با گونه انسان ها می باشد. با اصرار Nutmeg سرانجام chief نیز تصمیم می گیرد که به گروه بپیوندد و در جست و جو به آن ها کمک کنند. در این حین دسته از دو سگ آگاه به نام ژوپیتر و اوراکل راهنمایی می خواهند و آن ها هشدار می دهند که در مسیر ممکن است با دسته ای از سگ هایی که سگ های دیگر را می خورند مواجه شوند. Watanabe سر انجام دارویی را برای درمان سگ ها می یابد و آن را به شهردار که هنوز هم در مقابل لغو فرمان تبعید سگ ها مقاومت می کند نشان می دهد.
فصل 1 و 2 به صورت کامل قرار گرفت
Little Einsteins انیمشنی جذاب می باشد که مخصوص کودکان ساخته شده و هم اکنون دو فصل از آن منتشر شده است. این مجموعه تلویزیونی توسط شرکت دیزنی تولید شده و سبک آن فانتزی، طنز و آموزشی می باشد. لئو لیدر گروه اینشتین های کوچک می باشد، او بردار بزرگتر آنی است و استعداد اصلی او در زمینه رسانایی می باشد. موی او قرمز بوده و چشمانش سبز است. هم چنین لئو همیشه عینکش را بر چشمانش دارد. آنی دختری علاقه مند به خوانندگی است. او تنها کاراکتری می باشد که به تنهایی با راکت پرواز کرده است. او عاشق حیوانات از جمله دولفین ها و اسب هاست، اما از عنکبوت ها می ترسد. او دارای میکرفونی نقره ای همراه با نوت های موسیقی نارنجی می باشد. جون از دیدن ستاره ها با تلسکوپش لذت می برد. او دارای موی و چشمانی قوه ای رنگ می باشد. او لباسی بنفش رنگ را به همراه دارد و صداگذاری بر روی آن توسط Erica Huang صورت گرفته است. کوینکی پسری موسیقی دان می باشد که با ابزار مختلف موسیقی نظیر گیتار، ویلون و ... کار می کند. او نیز مو و چشمانی قهوه ای رنگ دارد. تیکه کلام او "من نمی توانم این را باور کنم" است.
قسمت 1 تا 13 انیمه Made in Abyss قرار گرفت
Made in Abyss یکی از جدیدترین انیمه های محبوب می باشد که در مدت کم انتشار خود توانست نظرات بسیار مثبتی را به سوی خود جلب کند. آبیس، گودالی بسیار عمیق در زمین با موجودات خارق العاده و اشیاء عجیب و غریب ارزشمند پر شده است. چطور این گودال شکل گرفت؟ چه موجوداتی در اعماق آن زندگی می کنند؟ تعداد نامحدودی از کاوشگران شجاع تلاش خود را به کار بردند تا پرده از حقایق آبیس بردارند. شجاع ترین کاوش گران که دارای سوت های سفید رنگ هستند به عنوان افراد افسانه ای در سطح زمین شناخته می شوند. ریکو، دختر یکی از این کاوش گران شجاع افسانه ای به نام لیزا، تلاش می کند تا مانند مادرش به یک کاوشگر جسور تبدیل شود. با این حال، با داشتن سوت قرمز رنگی که در اختیار دارد، تنها می تواند در سطوح بالایی گودال به کاش بپردازد. با این حال ریکو به شکل اتفاقی با رباتی اسرار آمیز که ظاهری مانند پسر جوان دارد رو به رو می گردد. ریکو نام او را رگ می گذارد. تکنولوژی به خصوصی برای ساخت رگ به کار رفته است که باید در اعماق آبیس موجود باشد. ریک و رگ با وقایعی که پیش روی آن هاست تصمیم می گیرند که به اعماق آبیس سفر کنند، با این حال حقیقتی دهشتناک انتظار آن ها را می کشد.
My Life as a Zucchini 2016 محصول مشترکی از سوئیس و فرانسه می باشد که توسط Claude Barras کارگردانی شده است. این انیمیشن دومین اقتباس از کتاب Gilles Paris می باشد. آیکر همراه با مادرش زندگی می کند، کسی که به خاطر ترک همسرش معتاد به الکل شده است. روزی در حالی که مادر ایکر در اثر مصرف الکل شرایط ذهنی مناسبی ندارد به او حمله می کند و به شکل تصادفی آیکر او را هل می دهد که در نتیجه آن مادر کشته می شود. کمی بعد آیکر به اداره پلیس رایموند می رود و اعتراف می کند و می گوید ترجیح می دهد که با نام کدو "Courgette" لقبی که مادرش بر او نهاده بود شناخته شود. به عنوان یادگاری او یکی از ظرف های مادرش و بادبکی که همراه با پدرش ساخته بود را نگه می دارد. رایموند او را به یتیم خانه می برد. سایمون، یکی از کودکان آنجا از عمد Courgette را اذیت می کند و او را مجبور می کند که اتفاقی که برای پدر و مادرش افتاده است را تعریف کند. پس از دعوایی که او با سایمون بر سر بادبادک می کند، سایمون به Courgette هشدار می دهد و می گوید که از گذشته تمامی بچه هایی که در یتیم خانه هستند اطلاع دارد.